خدا: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۹:
کلمه «خدا» به معنی «سرور» است.<ref>{{پک|خطیبی|1393|ف=خداینامه|ک=تاریخ جامع ایران|ص=676}}</ref> معادل عربی کلمه خدا در زبان عربی، کلمه «مولی» است.<ref>{{پک|نجفیان|1393|ف=خدا|ک=دانشنامه جهان اسلام|ص=}}</ref> در قرنهای سوم و چهارم هجری که [[زبان فارسی نو|فارسی دری]] به عنوان زبان نوشتار رواج یافت، ایرانیهای مسلمان لفظ «خدا» را غالباَ به جای «الله» به کار میبردند و شاهنامه را به جای خوداینامگ یا سیرالملوک وضع کردند. در همان دوران به واژههایی برمیخوریم که معنی کهن «خدای» را همچنان حفظ کردند، از جمله آنها لقبهای برخی از پادشاهها چون «سامانخدات»، «بخاراخدات» و «کاولخدای» بود. در شاهنامه فردوسی، خدا به معنی «شاه» و «سرور» فراوان به کار رفته است. در زبان فارسی نو مفهوم کهن «خدا» در ترکیبهایی چون «دهخدا»، «کدخدا» و «ناخدا» (در اصل ناوخدا) باقی مانده است.<ref>{{پک|خطیبی|1393|ف=خداینامه|ک=تاریخ جامع ایران|ص=676}}</ref>
کلمه -baga
واژه خدا در ادبیات فارسی به معنای آفریدگار بهکار رفتهاست. چنانکه سعدی در ابتدای گلستان میگوید: «منت خدای را عزّ و جل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت» و فردوسی در ابتدای شاهنامه میگوید: «به نام خداوند جان و خرد، کزین برتر اندیشه بر نگذرد». کلمات دیگری نیز به معنای خدا بهکار رفته مانند اهورا مزدا، یزدان، ایزد، [[الله]]، پروردگار، دادار، آفریدگار، کردگار، یگانه، رحمان و غیره؛ مثلاً واژهٔ یزدان بهجای خدا بهکار رفتهاست: «به نیروی یزدان بیابیم دست، بدان بدکنش مردم بتپرست».<ref>{{یادکرد وب|عنوان=خدا در شاهنامه|url=https://www.magiran.com/article/2731154}}</ref> واژهٔ خدا به معنی مالک و صاحب نیز بهکار میرود چنانکه سعدی میگوید: «وگر چه به مکنت قویحال بود / خداوندِ جاه و زر و مال بود». الفاظ کدخدا و دهخدا و ناخدا و خانه خدا ناظر به همین معنی است. خداوند و خداوندگار از القاب پادشاهان و حاکمان نیز بودهاست. (خداوندگار عالم، خداوند عالم، خداوندگار ما و غیره)<ref>[[تاریخ بیهقی|Tarikh-i Bayhaqi]]، [[ابوالفضل بیهقی|Abu'l-Fadl Bayhaqi]]</ref>
خط ۱۰۷:
== منابع ==
* {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =
* [[ابراهیم پورداوود]]، آناهیتا
* [[یونگ]]، کارل گوستاو، ''پاسخ به ایوب''، فؤاد روحانی، ۱۳۷۷، تهران، جامی، ۳–۵۶۲۰–۹۶۴ ISBN
|