محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
به نسخهٔ 30577739 از Samuel T.Owen (بحث) برگردانده شد (T)
برچسب: خنثی‌سازی
 
(۷۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴۱ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱:
 
{{درباره|چارچوب عمومی فاصله و جهت| فضای فراتر از جو زمین| فضای بیرونی}}
{{فیزیک نوین}}
[[پرونده:3D coordinate system.svg|بندانگشتی|یک سیستم مختصات سه‌بعدی]]
'''فضافَضا''' عبارت است از یک گستره سه‌بعدی نامحدود که [[جسماجسام فیزیکی|اجسام]]در آن وجود و رویدادها در آن رخ می‌دهند و فاصله و جهت نسبی دارند.<ref>[http://www.britannica.com/eb/article-9068962/space "space - physics and metaphysics"]. ''Encyclopedia Britannica''.</ref> فضای فیزیکی اغلب در سه بُعد [[خطی بودن|خطی]] تصور می‌شود، اما فیزیکدانان نوین معمولاً آن را در کنار زمان به عنوان یک [[پیوستار]] نامحدود ۴ بعدی به نام [[فضازمان]] توصیف می‌کنند. مفهوم فضا اهمیتی بنیادین در درک [[گیتی|جهان]] فیزیکی دارد. اما بین فیلسوفان همچنان بر سر اینکه آیا فضا خود یک موجودیت است یا اینکه رابطه‌ای میان موجودیت‌ها یا بخشی از یک [[چارچوب مفهومی]] است، اختلاف نظر وجود دارد.
 
بحث در مورد ماهیت و حالت وجودی فضا به دوران باستان بازمی‌گردد مثلاً در رساله‌هایی چون [[تیمائوس (افلاطون)|تیمائوس]] [[افلاطون]]، یا [[سقراط]] در بازتاب‌هایش از آنچه یونانی‌ها ''[[khôra]]'' (به معنی فضا) می‌خواندند، یا در رساله [[فیزیک (ارسطو)|فیزیک]] [[ارسطو]] (کتاب ۴، دلتا) در تعریف topos (به معنی مکان) یا بعدتر به عنوان مفهوم هندسی مکان در رساله «قول فی المکان» دانشمند سده یازده، [[ابن هیثم]].<ref>Refer to Plato's ''Timaeus'' in the Loeb Classical Library, [[دانشگاه هاروارد|Harvard University]], and to his reflections on ''khora''. See also Aristotle's ''Physics'', Book IV, Chapter 5, on the definition of ''topos''. Concerning Ibn al-Haytham's 11th century conception of "geometrical place" as "spatial extension", which is akin to [[رنه دکارت|Descartes]]' and Leibniz's 17th century notions of ''extensio'' and ''analysis situs'', and his own mathematical refutation of Aristotle's definition of ''topos'' in natural philosophy, refer to: [[نادر البزری|Nader El-Bizri]], "In Defence of the Sovereignty of Philosophy: al-Baghdadi's Critique of Ibn al-Haytham's Geometrisation of Place", ''Arabic Sciences and Philosophy'' ([[انتشارات دانشگاه کمبریج|Cambridge University Press]]), Vol. 17 (2007), pp. 57-80.</ref> بسیاری از پرسش‌های کلاسیک فلسفی در رنسانس مورد بحث قرار گرفت و در قرن هفدهم و در زمان آغاز شکل‌گیری [[مکانیک کلاسیک]] مجدداً فرمولبندی شد. از دید ایزاک نیوتن، فضا مطلق بود، یعنی همیشگی بود و مستقل از اینکه ماده‌ای در آن باشد یا نباشد.<ref>French and Ebison, Classical Mechanics, p. 1</ref> سایر [[فلسفه طبیعی|فیلسوفان طبیعی]] از جمله [[گوتفرید لایبنیتس|گاتفرید لایب‌نیتز]] فکر می‌کردند که فضا مجموعه‌ای از روابط میان اجسام بود که توسط فاصله و جهتشان نسبت به یکدیگر مشخص می‌شد. در قرن هجدهم یک [[فیلسوف]] و [[خداشناسی|خداشناس]] به نام [[جرج بارکلی]] تلاش کرد تا قابلیت دیدن عمق فضایی را در مقاله‌اش با عنوان «به سوی نظریه جدیدتری برای دیدن» رد کند. [[امانوئل کانت]] متافیزیک دان چنین گفت که مفاهیم فضا و زمان، مفاهیم تجربی نیستند که از تجربیات دنیای خارج به دست آمده‌باشند، بلکه اجزایی از یک چارچوب سیستماتیک هستند که در اختیار انسان قرار دارند و برای ساختار بخشیدن به همه تجربیات استفاده می‌شوند.
سطر ۱۰ ⟵ ۹:
 
== فلسفه فضا ==
=== لایب‌نیتزگالیلئو و نیوتنگالیله ===
نظریه‌های [[گالیلئو گالیله|گالیله‌ای]] و کارتزین دربارهٔ فضا، ماده و حرکت از بنیان‌های [[انقلاب علمی]] هستند که با انتشار [[مبادی ریاضیات]] [[آیزاک نیوتن|نیوتن]] در سال ۱۶۸۷به اوج رسید.<ref name=":0">{{Cite book|title=Space from Zeno to Einstein: classic readings with a contemporary commentary|url=https://archive.org/details/spacefromzenotoe0000unse|date=1999|publisher=MIT Press|others=Huggett, Nick.|isbn=978-0-585-05570-1|location=Cambridge, Mass.|oclc=42855123|bibcode=1999sze..book.....H}}</ref> نیوتن به کمک نظریه‌هایش دربارهٔ فضا و زمان توانست حرکت اجسام را توضیح دهد. اگرچه نظریه وی به عنوان تاثیرگذارترین در فیزیک شناخته می‌شود، در واقع برآمده از ایده‌های پیشینیان او در همان مورد بود.<ref>{{Cite journal|last=Janiak|first=Andrew|year=2015|title=Space and Motion in Nature and Scripture: Galileo, Descartes, Newton|journal=Studies in History and Philosophy of Science|volume=51|pages=89–99|doi=10.1016/j.shpsa.2015.02.004|pmid=26227236}}</ref>
 
گالیله به عنوان یکی از پیشگامان دانش نوین، ایده‌های [[ارسطوگری|ارسطو]] و [[بطلمیوس]] درباره [[نظریه زمین‌مرکزی|مرکزیت زمین]] در جهان بازبینی کرد. او با نظریه کوپرنیک موافق بود که خورشید مرکزی بود و در آن زمین و سایر سیارات به دور یک خورشید ثابت می‌گردند. اگر زمین حرکت می‌کند، باور ارسطویی مبنی بر اینکه گرایش طبیعی به سکون دارد، زیر سؤال می‌رود. گالیله می‌خواست به جای آن ثابت کند که خورشید دور محور خود می‌گردد؛ که حرکت هم دقیقاً به اندازه سکون، حالتی طبیعی برای یک جسم است. به عبارت دیگر برای گالیله، [[اجرام آسمانی]] از جمله زمین تمایل طبیعی به حرکت در مسیرهای دایره‌ای داشتند.<ref>{{Cite book|title=Time and space|last=1958–|first=Dainton, Barry|date=2001|publisher=McGill-Queen's University Press|isbn=978-0-7735-2302-9|location=Montreal|oclc=47691120}}</ref>
 
=== رنه دکارت ===
[[رنه دکارت|دکارت]] می‌خواست جهان‌بینی ارسطویی را با نظریه ای درباره فضا و حرکت که توسط [[قانون طبیعی|قوانین طبیعی]] تعیین می‌شوند، جایگزین کند. به عبارت دیگر او در جستجوی یک بنیان [[متافیزیک|متافیزیکی]] یا توضیحی [[مکانیک|مکانیکی]] برای نظریه‌هایش در مورد ماده و حرکت بود. [[دستگاه مختصات دکارتی|فضای دکارتی]] ساختاری [[فضای اقلیدسی|اقلیدسی]] دارد (نامتناهی، همگن و تخت)<ref>{{Cite book|title=Time and Space|last=Dainton|first=Barry|publisher=McGill-Queen's University Press|year=2014|pages=164}}</ref>و به عنوان آنچه ماده را در برمی‌گیرد، تعریف می‌شود.<ref name=":0"/>
 
مفهوم دکارتی فضا، ارتباط تنگاتنگی با نظریه‌های او درباره ماهیت بدن، ذهن و ماده دارد. او بسیار به خاطر گفته معروفش؛ ''cogito ergo sum'' (من فکر می‌کنم پس هستم) و ایده اینکه تنها حقیقتی که می‌توانیم به آن اطمینان داشته باشیم این است که شک می‌کنیم و در نتیجه فکر می‌کنیم، پس وجود داریم. نظریه‌های وی در مکتب [[خردگرایی]] جای می‌گیرند که دانش ما از جهان را به توانایی ما در تفکر نسبت می‌دهد؛ در مقابل [[تجربه‌گرایی]] که آن را به تجربیات نسبت می‌دهد<ref>{{Cite book|title=Descartes: a very short introduction|last=Tom.|first=Sorell|date=2000|publisher=Oxford University Press|isbn=978-0-19-154036-3|location=Oxford|oclc=428970574}}</ref> او تمایز مشخصی بین ذهن و جسم قائل بود که به [[دوگانه‌انگاری ذهن و بدن|دوگانه‌انگاری دکارتی]] معروف است.
 
=== گافرید لایب‌نیتز و ایزاک نیوتن ===
[[پرونده:Gottfried Wilhelm von Leibniz.jpg|بندانگشتی|[[گوتفرید لایبنیتس|گاتفرید لایب‌نیتز]]]]
در قرن هفدهم [[فلسفه فضا و زمان]] به عنوان یک مسئله اساس
در قرن هفدهم [[فلسفه فضا و زمان]] به عنوان یک مسئله اساسی در [[معرفت‌شناسی|اپیستمولوژی]] و [[متافیزیک]] ظهور کرد که در قلب آن [[گوتفرید لایبنیتس|گاتفرید لایب‌نیتز]]، فیلسوف و ریاضیدان آلمانی و [[آیزاک نیوتن|ایزاک نیوتن]]، فیزیکدان و ریاضیدان انگلیسی قرار داشتند که دو نظریه مخالف در زمینه چیستی فضا ارائه دادند. لایب‌نیتز به جای آنکه فضا را موجودیت مستقلی بداند که در فرا و ورای ماده وجود دارد، بر این باور بود که فضا چیزی جز روابط فضایی میان اجسام در جهان نیست: «فضا یعنی چیزی که از در نظر گرفتن مکان‌ها با هم نتیجه می‌شود»<ref>Leibniz, Fifth letter to Samuel Clarke</ref> نواحی اشغال نشده، نواحی هستند که می‌توانست جسمی در آن‌ها قرار بگیرد و در نتیجه روابط فضایی با سایر مکان‌ها داشته باشد؛ بنابراین برای لایب‌نیتز فضا یک [[انتزاع]] ایدئال از رابطه بین موجودیت‌ها یا مکان‌های آن‌ها بود و در نتیجه نمی‌توانست پیوسته باشد و می‌بایست گسسته باشد.<ref>Vailati, E, Leibniz & Clarke: A Study of Their Correspondence p. 115</ref> فضا را می‌توان شبیه به روابط بین اعضای خانواده تصور نمود. اگرچه افراد در خانواده با یکدیگر رابطه دارند، رابطه‌ها مستقل از افراد وجود ندارند.<ref>Sklar, L, Philosophy of Physics, p. 20</ref> لایب‌نیتز چنین استدلال کرد که فضا نمی‌تواند مستقل از اجسام در جهان وجود داشته باشد زیرا در این صورت دو جهان که دقیقاً یکسان باشند و تنها از نظر موقعیت دنیای مادی یکسان نباشند، از هم متفاوت خواهند بود. اما از آنجا که هیچ راه تجربی برای جدا کردن این دوجهان از یکدیگر وجود ندارد، بنا بر اصل [[هویت بازنشناختنی‌ها]] هیچ تفاوت واقعی میان این دو جهان وجود ندارد. بر طبق [[اصل دلیل کافی]] هر نظریه‌ای از فضا که از آن نتیجه شود که می‌توان دو جهان متفاوت با چنین شرایطی داشت، نادرست است.<ref>Sklar, L, Philosophy of Physics, p. 21</ref>
 
در قرن هفدهم [[فلسفه فضا و زمان]] به عنوان یک مسئله اساسی در [[معرفت‌شناسی|اپیستمولوژی]] و [[متافیزیک]] ظهور کرد که در قلب آن [[گوتفرید لایبنیتس|گاتفرید لایب‌نیتز]]، فیلسوف و ریاضیدان آلمانی و [[آیزاک نیوتن|ایزاک نیوتن]]، فیزیکدان و ریاضیدان انگلیسی قرار داشتند که دو نظریه مخالف در زمینه چیستی فضا ارائه دادند. لایب‌نیتز به جای آنکه فضا را موجودیت مستقلی بداند که در فرا و ورای ماده وجود دارد، بر این باور بود که فضا چیزی جز روابط فضایی میان اجسام در جهان نیست: «فضا یعنی چیزی که از در نظر گرفتن مکان‌ها با هم نتیجه می‌شود»<ref>Leibniz, Fifth letter to Samuel Clarke</ref> نواحی اشغال نشده، نواحی هستند که می‌توانست جسمی در آن‌ها قرار بگیرد و در نتیجه روابط فضایی با سایر مکان‌ها داشته باشد؛ بنابراین برای لایب‌نیتز فضا یک [[انتزاع]] ایدئال از رابطه بین موجودیت‌ها یا مکان‌های آن‌ها بود و در نتیجه نمی‌توانست پیوسته باشد و می‌بایست گسسته باشد.<ref>Vailati, E, Leibniz & Clarke: A Study of Their Correspondence p. 115</ref> فضا را می‌توان شبیه به روابط بین اعضای خانواده تصور نمود. اگرچه افراد در خانواده با یکدیگر رابطه دارند، رابطه‌ها مستقل از افراد وجود ندارند.<ref>Sklar, L, Philosophy of Physics, p. 20</ref> لایب‌نیتز چنین استدلال کرد که فضا نمی‌تواند مستقل از اجسام در جهان وجود داشته باشد زیرا در این صورت دو جهان که دقیقاً یکسان باشند و تنها از نظر موقعیت دنیای مادی یکسان نباشند، از هم متفاوت خواهند بود. اما از آنجا که هیچ راه تجربی برای جدا کردن این دوجهان از یکدیگر وجود ندارد، بنا بر اصل [[هویت بازنشناختنی‌ها]] هیچ تفاوت واقعی میان این دو جهان وجود ندارد. بر طبق [[اصل دلیل کافی]] هر نظریه‌ای از فضا که از آن نتیجه شود که می‌توان دو جهان متفاوت با چنین شرایطی داشت، نادرست است.<ref>Sklar, L, Philosophy of Physics, p. 21</ref>
[[پرونده:GodfreyKneller-IsaacNewton-1689.jpg|بندانگشتی|[[آیزاک نیوتن|ایزاک نیوتن]]]]
نیوتن باور داشت که فضا چیزی بیشتر از روابط میان اجسام مادی است و دیدگاهش را بر پایه [[مشاهده]] و [[آزمایش]] بنا نمود. یک نسبیت‌گرا نمی‌تواند تفاوتی بین [[دستگاه مرجع لخت|حرکت لخت]] که در آن جسم با سرعت ثابت حرکت می‌کند و [[دستگاه مرجع غیر لخت|حرکت غیر لخت]] که در آن سرعت با زمان تغییر می‌کند، قائل شود زیرا همه اندازه‌گیری‌های فضایی نسبت به اجسام دیگر و حرکت‌های آنهاست. اما نیوتن استدلال نمود که چون حرکت غیر لخت نیرو ایجاد می‌کند، می‌بایست مطلق باشد<ref>Sklar, L, Philosophy of Physics, p. 22</ref> او از مثال آب در یک سطل چرخان برای توضیح استدلالش استفاده نمود. آب در یک سطل آویزان از یک طناب نخست سطح صافی دارد و پس از شروع به چرخیدن سطل، سطح آب مقعر می‌شود. اگر سطل را از چرخش بازداریم سطح آب مقعر می‌ماند زیرا به چرخش ادامه می‌دهد. در نتیجه مشخص است که سطح مقعر ناشی از حرکت نسبی میان سطل و آب نیست.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://www-groups.dcs.st-and.ac.uk/~history/HistTopics/Newton_bucket.html|عنوان=Newton's bucket|ناشر=www-groups.dcs.st-and.ac.uk|بازبینی=2016-12-11}}</ref> بلکه طبق نظر نیوتن می‌بایست ناشی از حرکت غیر لخت نسبت به خود فضا بوده‌باشد. برای چندین قرن از استدلال سطل آب برای اینکه نشان داده شود که فضا مستقل از ماده وجود دارد، استفاده می‌شد.
 
=== امانوئل کانت ===
[[پرونده:Immanuel Kant (painted portrait).jpg|بندانگشتی|[[ایمانوئل کانت|امانوئل کانت]]]]
در قرن هجدهم، فیلسوف آلمانی، امانوئل کانت نظریه‌ای در مورد دانش ارائه داد که در آن دانش در مورد فضا می‌تواند هم [[پسینی و پیشینی|پیشینی]] و هم [[گزاره تحلیلی-گزاره ترکیبی|ترکیبی]] باشد.<ref>Carnap, R, An introduction to the philosophy of science, p. 177-178</ref> بر طبق نظر کانت، دانش در مورد فضا ترکیبی است، زیرا گزاره‌هایی که در مورد فضا بیان می‌شوند را نمی‌توان صرفاً بر مبنای معانی کلمات در گزاره، درست دانست. در اثر خود کانت این دیدگاه که فضا یا باید ماده باشد یا رابطه را رد کرد. در عوض او به این نتیجه رسید که فضا و زمان توسط انسان کشف نشده‌اند که ویژگی‌های عینی دنیا باشند بلکه به عنوان بخشی از یک چارچوب که تجربه را سازماندهی می‌کند، توسط ما تحمیل می‌شوند.<ref>[[John Lucas (philosopher)|Lucas, John Randolph]]. ''Space, Time and Causality''. p. 149. [[International Standard Book Number|ISBN]] [[ویژه:BookSourcesمنابع کتاب/0-19-875057-9|0-19-875057-9]].</ref>
 
=== هندسه نااقلیدسی ===
[[پرونده:Sphere closed path.png|راست|بندانگشتی|[[هندسه کروی]] شبیه به [[هندسه بیضوی]] است. روی [[کره (هندسه)|کره]] خطوط موازی وجود ندارند.]]
کتاب عناصر اقلیدس شامل پنج اصل است که زیربنای [[هندسه اقلیدسی]] را تشکیل می‌دهند. یکی از این اصول به نام [[اصل توازی اقلیدسی|اصل توازی]] موضوع بحث و اختلاف ریاضیدانان در سده‌های متمادی بوده‌است. این اصل چنین می‌گوید که در هر صفحه‌ای که در آن یک خط راست L و یک نقطه P در خارج خط قرارگرفته باشد، تنها یک خط وجود دارد که از P می‌گذرد و با L موازی است. تا قرن نوزدهم عده کمی در درستی این اصل تردید داشتند و بحث‌ها بیشتر حول این بود که آیا این یک اصل است یا اینکه یک نظریه است که می‌توان آن را از اصول دیگر نتیجه گرفت.<ref>Carnap, R, An introduction to the philosophy of science, p. 126</ref> اما در حدود سال ۱۸۳۰، [[یانوش بویویی|یانوش بوبویی]] مجارستانی و[[نیکلای لوباچفسکی|نیکلای لباچفسکی]] روس، به‌طور جداگانه رساله‌هایی دربارهٔ نوعی از هندسه منتشر نمودند که شامل اصل توازی نبود و [[هندسه هذلولوی]] نام داشت. در این نوع از هندسه، بی‌نهایت خط مختلف موازی می‌توانست از P بگذرد. در نتیجه مجموع زاویه‌ها در مثلث کمتر از ۱۸۰ درجه خواهد بود و و نسبت محیط دایره به قطر آن از عدد پی بزرگتر است. در دهه ۱۸۵۰، برنهارد ریمان نظریه معادلی برای هندسه بیضوی ارائه داد که در آن هیچ خط موازی از P نمی‌گذرد. در این نوع هندسه مجموع زوایای مثلث بیش از ۱۸۰ درجه و نسبت محیط دایره به قطر آن از عدد پی کوچکتر است.
{| class="wikitable"
!نوع هندسه
سطر ۴۸ ⟵ ۶۰:
|}
 
=== کارل فریدریش گاوس و آنری پوانکاره ===
[[Image:Carl Friedrich Gauss.jpg|upright|thumb|[[کارل فریدریش گاوس]]]]
[[Image:Young Poincare.jpg|right|upright|thumb|[[آنری پوانکاره]]]]
اگرچه یک اجماع کانتی در آن زمان حاکم بود، وقتی هندسه‌های نااقلیدسی به رسمیت رسیدند برخی شروع به تأمل در مورد خمیدگی فضا نمودند. [[کارل فریدریش گاوس]]، یک ریاضیدان آلمانی نخستین کسی بود که به فکر یک بررسی تجربی در مورد ساختار هندسی فضا افتاد. او در این اندیشه بود که آزمونی برای بررسی مجموع زوایای یک مثلث ستاره‌ای ترتیب دهد و گزارش‌هایی وجود دارد که او این کار را در مقیاسی کوچکتر با مثلث‌سازی قله‌های کوه‌ها در آلمان انجام داد.<ref>Carnap, R, An introduction to the philosophy of science, p. 134-136</ref>
 
[[آنری پوانکاره]]، یک ریاضیدان و فیزیکدان فرانسوی اواخر قرن نوزدهم، دیدگاه مهمی را معرفی نمود که طی آن سعی داشت بی‌ثمر بودن هر گونه تلاش برای تعیین هندسه فضا از طریق آزمایش زا نمایش دهد.<ref>Jammer, M, Concepts of Space, p. 165</ref> برای او اینکه چه هندسه‌ای برای توصیف فضا به کار رود، یک مسئله قراردادی بود.<ref>Carnap, R, An introduction to the philosophy of science, p. 148</ref>
 
=== آلبرت اینشتین ===
[[Image:Albert Einstein Head.jpg|left|upright|thumb|[[آلبرت اینشتین]]]]
در سال ۱۹۰۵ [[آلبرت اینشتین]] نظریه [[نسبیت خاص]] را منتشر نمود که به این مفهوم منتهی می‌شد که فضا و زمان را می‌توان به عنوان یک ساختار واحد به نام [[فضازمان]] در نظر گرفت. در این نظریه [[سرعت نور]] در [[خلأ|خلاء]] برای تمام ناظرها یکسان است. از این موضوع می‌توان [[نسبیت همزمانی|نتیجه]] گرفت که اگر دو رویداد که از دید یک ناظر خاص هم‌زمان هستند ممکن است برای ناظر دیگر هم‌زمان نباشند. اگر ناظرها نسبت به هم در حرکت باشند ممکن است رویدادها از دید ناظر دیگر هم‌زمان نباشند. علاوه بر این برای یک ناظر، ساعتی که نسبت به ناظر در حرکت است، [[اتساع زمان|کندتر]] از ساعتی که نسبت به او ساکن است، کار می‌کند؛ و اجسام در جهتی که نسبت به او حرکت می‌کنند، [[انقباض طول|کوتاهتر]] می‌شوند.
 
سطر ۷۷ ⟵ ۹۲:
{{تمیزکاری}}
{{اصلی|فضا (معماری)}}
[[پرونده:عکس مسجد شاه اصفهان-معماری ایرانی صفویه -سال ۲۰۱۴ میلادی- عکاس مصطفی معراجی - بانک تصاویر رایگان ویکیپدیا 09.jpg|جایگزین=عکس عناصر و اجزای تشکیل دهنده مسجد شاه اصفهان که در مجموع تشکیل دهنده فضای این معماری دوره صفوی را تشکیل می‌دهد|بندانگشتی|عناصر و اجزای تشکیل دهنده [[مسجد شاه (اصفهان)|مسجد شاه اصفهان]] که در مجموع تشکیل دهنده فضای این [[معماری صفوی|معماری دوره صفوی]] را تشکیل می‌دهد]]
با اینکه بسیاری از معماران، فضا را ذات و ماهیت معماری می‌دانند و با وجود مطالب زیادی که در باب اهمیت فضا در معماری عنوان شده و می‌شود، در فرهنگ‌ها و دانشنامه‌ها تعریفی از مفهوم فضا در معماری به چشم نمی‌خورد. فقدان واژه فضا در کتاب‌های مرجع معماری نیز کاملاً قابل توجه و تعجب‌انگیز است.
 
سطر ۸۷ ⟵ ۱۰۳:
برونو زوی با تعمیم مفهوم فضای معماری، فضای جدیدی با عنوان فضای شهری را نیز تعریف می‌نماید. او بر این عقیده‌است که تجربه فضایی معماری در شهر تداوم می‌یابد. در خیابان‌ها، میدان‌ها، کوچه‌ها، پارک‌ها، استادیوم‌های ورزشی، حیاط خانه‌ها و در هر جایی که ساخته دست انسان خلاءها را محدود کرده و فضاهای بسته‌ای به وجود آورده‌است. اگر در داخل بنایی فضا محدود به شش سطح باشد (کف، سقف و چهار دیوار)، بدین مفهوم نیست که خلاء بسته شده در پنج سطح (مانند یک حیاط یا یک میدان) به جای شش سطح، فضا به‌شمار نمی‌آید. اما آیا می‌توان حرکت در فضای بزرگراه خط مستقیم و یکنواختی را که کیلومترها در دشتی غیرمسکونی پیش رفته‌است، به عنوان یک تجربه فضایی مطرح ساخت؟ مسلم است آنچه در جهت دید به‌وسیله یک سطح چه از طریق دیوارسازی یا از طریق کاشتن درخت یا به‌وسیله عناصری که فضاهای معماری را متمایز می‌کنند، محدود شده باشد، فضای شهری محسوب می‌شود. زوی با استناد به توضیحات فوق، چنین نتیجه‌گیری می‌کند که هر بنا هم‌زمان دو فضا را به وجود می‌آورد: فضای داخلی که به‌وسیله اثر معماری معین شده‌است و فضای خارجی یا شهری که به‌وسیله آن اثر معماری و آثار نزدیک به آن ایجاد شده‌است.
 
مفهومی که برونو زوی از فضای معماری مطرح می‌نماید، هنوز پذیرش عام دارد و مورد استناد بسیاری از نظریه‌پردازان می‌باشد. برای نمونه به گفته وان درلان، فضای معماری با برافراشتن دو دیوار پا به عرصه وجود می‌نهد، دو دیوار فضایی جدید میان خود پدید می‌آورندپدیدمی‌آورند که از فضای طبیعی پیرامون آن‌ها مجزا می‌شود.
 
در واژه‌نامه تخصصی معماری واژه '''فضا''' در حوزه معماری و هنرهای دیداری این گونه تعریف شده‌است:
سطر ۹۶ ⟵ ۱۱۲:
 
=== فضای سه بعدی ===
[[فضای سه‌بعدی|فضای سه بعدی]] شامل عمق، طول و عرض است. فضای چهار بعدی، علاوه بر ابعاد سه‌گانه بعد زمان را می‌رساند که به آن، فضای لایتناهی می‌گویند. تصویری است که توهم فضا در آن معادل بی بیکرانگی در محیط است.
 
=== فضای کنترل شدهٔ ساختمان ===
سطر ۱۲۵ ⟵ ۱۴۱:
برای نمونه، نگاه کنید به [[فضای اقلیدسی]]، [[فضای برداری]]، [[فضای برداری هنجارین]]، [[فضای باناخ]]، [[فضای ضرب داخلی]]، [[فضای هیلبرت]]، [[فضای توپولوژیک]]، [[فضای یکنواخت]]، [[فضای متریک]].
 
== در [[روانشناسیروان‌شناسی]] ==
اصطلاح [[فضای درون]] گاهی برای توصیف محتویات ذهن انسان به کار برده شده‌است.
 
سطر ۱۳۱ ⟵ ۱۴۷:
ممکن است شیئی متعلق به گذشته‌های دور باشد. چقدر دور؟ این سؤال یک معنای عام و یک معنای خاص دارد. برای خیلی از افراد ده هزار سال قبل با بیست هزار سال قبل تفاوتی نمی‌کند. حتی برای بعضی‌ها صدسال قبل با پنجاه سال قبل هم فرق نمی‌کند. درحالی‌که برای [[باستان‌شناس]]، [[مورخ]]، [[دانشمند]] یا هرکس که علاقه‌مند به دوره‌های تاریخی باشد، بسیار متفاوت است.{{سخ}}
چگونه می‌شود این دوره‌ها را احساس کرد و از هم تمیز داد؟ آشنا شدن با آثار به جا مانده از دوره‌ها در همهٔ زمینه‌های معماری، ادبیات، هنر، لباس و … می‌تواند این احساس را ایجاد یا تقویت کند. گاهی برای ما دورهٔ خاصی از تاریخ اهمیت ندارد اما یک احساس عمومی و کلی از گذشته ما را در یک فضای تاریخی قرار می‌دهد. برای اینکار باید اشیاء و آثار اصلی را دید.{{سخ}}
به یاد داشته باشیم که اشیای گذشته متعلق به زمانی هستند که در یک مجموعهٔ زنده و پویا مورد استفاده قرار می‌گرفتند. حتی کلمات و ادبیات و محاورات در زمان خودش بیشترین زندگی و حیات را داشته‌است، اما به تدریج جان باخته و جسمی از آن به یادگار مانده‌است، لذا به هر میزان که بتوانیم خود را در شرایط و زندگی هم‌زمان این آثار قرار دهیم. گویی که تقریباً حیات فرهنگی و تمدنی آن روزگار را احساس کرده‌ایم و خود را اگرچه با فاصلهٔ زیاد یکی از افراد آن روزگار می‌پنداریم در این صورت به فضای تاریخ وارد شده‌ایم. می‌توان گفت هرچه ما نسبت زمانی خود را با اثر گذشته کم کرده و به آن زمان نزدیک شویم، وارد فضای تاریخ و هرقدر خود را از شیء یا اثر گذشته دور بدانیم با دیدن یا قرار گرفتن در یک یا مجموعه‌ای از آن‌ها به فضای تاریخی نزدیک شده‌ایم. گاهی اوقات آثار گذشتگان به دلایل عام یا خاص با ما ارتباط بیشتری پیدا می‌کنند.می‌کنند؛ مثلاً بعضی از این آثار امروز هم مورد استفاده قرار می‌گیرند. اگرچه با تغییر در کاربری آن مثل فرش و… این باعث پیوند ما به گذشته و احساس مشترک با آن‌ها می‌شود. هرچه این تعلق به آثار بیشتر باشد، این پیوند قویتر است.
 
== پیوند به بیرون ==
* [http://www.isa.ir/ سازمان فضایی ایران] {{Webarchive|url=https://web.archive.org/web/20070930181114/http://www.isa.ir/ |date=۳۰ سپتامبر ۲۰۰۷}}
 
== منابع ==
سطر ۱۴۱ ⟵ ۱۵۷:
* Reichenbach, Hans. ''The Philosophy of Space & Time'', Translated by Maria Reichenbach and John Freuned, Dover Publications, Inc. , New York, 1957. Standard Book Number: ۴۸۶-۶۰۴۴۳-۸
{{پایان چپ‌چین}}
* صدر، سید ابوالقاسم. (۱۳۸۰). دائرةالمعارف معماری و شهرسازی (مصور). ویرایش محسن نیک‌بخت، تهران: انتشارات آزاده.{{داده‌های کتابخانه‌ای}}{{ویکی‌انبار|Category:Space}}
 
{{موضوعات زمان}}
[[رده:فضا| ]]
[[رده:تعاریف فیزیک]]
[[رده:طبیعتتوپولوژی]]
[[رده:طبیعت]]
[[رده:فضازمان]]
[[رده:هیچ]]
[[رده:طبیعت]]
برگرفته از «https://fa.wikipedia.org/wiki/فضا»
pFad - Phonifier reborn

Pfad - The Proxy pFad of © 2024 Garber Painting. All rights reserved.

Note: This service is not intended for secure transactions such as banking, social media, email, or purchasing. Use at your own risk. We assume no liability whatsoever for broken pages.


Alternative Proxies:

Alternative Proxy

pFad Proxy

pFad v3 Proxy

pFad v4 Proxy