کویویشتاسپ
کویویشتاسپ | |||||
---|---|---|---|---|---|
کوی | |||||
سلطنت | کیانی | ||||
پیشین | لهراسب | ||||
جانشین | بهمن | ||||
زاده | پارس | ||||
آرامگاه | ایران | ||||
همسر(ان) | هوتس کتایون | ||||
فرزند(ان) | سپنتودات پشوتن | ||||
| |||||
دودمان | هخامنشی | ||||
پدر | آرشامه_آرسامه |
کویویشتاسپ یکی از پادشاهان دوران کیانی بوده که در اوستا ۴ بار به آن اشاره شدهاست. پدر وی ائوروتسپ بود؛ کویویشتاسپ به هنگام ناامیدی زرتشت از مردمان وطنش او را حمایت کرده و به این خاطر با عنوان حامی دین زرتشت معروف است.
کویویشتاسپ
[ویرایش]پادشاه نیمه افسانهای دوران کیانی است. فرزنده ائوروتسپ[۱] یا بنا به روایات شاهنامه فردوسی لهراسب. وی از نوادگان نئوتره بودهاست.[۲] زادگاه و مقر حکومت کویویشتاسپ را نزدیک ری و بنابر برخی روایات دیگر در بلخ یا حتی سیستان میدانند.[۳][۴]
کویویشتاسپ کیانی یا هخامنشی
[ویرایش]کویویشتاسپ پادشاه کیانیان که در اوستا ۴ بار نام او با عنوان کویویشتاسپ یاد میشود.[۵] این پادشاه اوستایی را باید بدون هیچ تردیدی از کویویشتاسپ پدر داریوش اول جدا بدانیم چرا که هیچ مدرک برای یکی دانستن این دو کویویشتاسپ که از لحاظ تلفظ یکی هستند در دست نیست و تفاوت بسیاری میان این دو است، چرا که یکی پارسی و دیگری کیانی است و پدر یکی آرشام و پدر دیگری ائوروتسپ است. از زندگی کوی ویشتاسپ هخامنشی اطلاعات زیادی در دسترس نیست.[۶][۷]
به سلطنت رسیدن ویشتاسب
[ویرایش]بنا بر آنچه در شاهنامه آمدهاست پدر ویشتاسب، لهراسب دو فرزند به نام گشتاسب و زریر داشت اما دو نفر از نوادگان خیونها مورد توجه او بودند و گشتاسب فکر میکرد ممکن است پدرش یکی از آن دو نفر را به عنوان جانشین خود انتخاب کند بنابراین روزی در جلسهٔ عمومی از پدرش خواست که او را به عنوان جانشین خود معرفی کند اما لهراسب از این تقاضا سرباز زد پس گشتاسب با سیصد سوار وفادار خود به هندوستان رفت.[۸] مدتی بعد لهراسب، زریر را با وعده جانشینی گشتاسب میفرستد تا گشتاسب را بازگرداند، پس از بازگشت گشتاب، لهراسب به وعده خود عمل نمیکند. گشتاسب دوباره به نشان اعتراض پدر خود را ترک کرده و اینبار به روم میرود و در آن جا با دختر قیصر روم، کتایون ازدواج میکند و قیصر روم را وامیدارد که از ایرانیان خراج بگیرد، لهراسب در مییابد که این درخواست از جانب پسر خودش است پس زریر را به روم میفرستد که گشتاسب را آگاه کند که به عنوان جانشین پدر انتخاب شدهاست[۹] و گشتاسب دوباره به ایران بازمیگردد و تاج و تخت را از پدرش میگیرد.[۱۰]
جاماسب وزیر گشتاسب
[ویرایش]جاماسب به سبب پیش گویهایش و دانایی و خردمند بودنش نامآور است. جاماسب وزیر گشتاسب بوده. جاماسب از همراهان زریر برای بازگرداندن گشتاسب است و به هند رفت و پیشگویی کرد که بعدها گشتاسب پادشاه میشود. جاماسب یکی از کاهنانی بود که با زرتشت مناظره کرد و او کسی بود که ویشتاسب را در پذیرش زرتشت قانع کرد. در اوستا بارها به نیکی از جاماسب یاد میشود. زرتشت، جاماسب را به عنوان نخستین موبد، موبدان برگزیده و او را به عنوان جانشین خود معرفی کردهاست و همچنین سرپرستی آتشکده ی خود در کاریان پارس موسوم به پشته ی گشتاسپان را به جاماسب میسپارد.[۱۱]
گشتاسب، ارجاسب و اسفندیار
[ویرایش]ارجاسب یکی از شاهان خیونها بوده و در شاهنامه پادشاه ترکان است. او به بهانهٔ گرویدن گشتاسب به دین زرتشت و رها کردن آیین کهن به ایران میتازد. در اوستا بارها از این جنگها با عنوان جنگهای دینی ایرانیان و ترکان یاد شدهاست. نام ارجاسب در اوستا ارجت اسپه آمده که به معنای دارندهٔ اسب ارجمند است.[۱۲] در جنگ اول گشتاسب از لشکر ارجاسب شکست میخورد و در این جنگ برادر خودش زریر کشته میشود اما سپس اسفندیار پسر گشتاسب، ارجاسب را شکست داده. ارجاسب را نقص عضو میکنند و سپس آزاد میشود اما در شاهنامه آمده که او فرار میکند. مدتی بعد گشتاسب با بدگوییهای گرزم به اسفندیار بدگمان میشود او را اسیر کرده و در دژ گنبدان زندانی میکنند. ارجاسب چون دید اوضاع سلطنت گشتاسب آشفتهاست دوباره به ایران لشگرکشی میکند و این بار لهراسب را کشته و دختران گشتاسب را اسیر میکند. گشتاسب به کوهی پناه میبرد و وزیر خود جاماسب را برای آزاد کردن اسفندیار میفرستد. اسفندیار پس از رهای از زندان با گذشتن از هفت خوان و شکست ارجاسب و آزاد کردن خواهرانش از گشتاسب میخواهد که سلطنت را به او واگذار کند اما گشتاسب که نمیخواهد از سلطنت دست بکشد با شنیدن پیش گویی جاماسب مبنی بر این که اسفندیار در جنگ با رستم کشته میشود شرط واگذاری تاج و تخت سلطنت به او را اسیر کردن رستم میگذارد.[۱۳][۱۴]
زرتشت و کویویشتاسپ
[ویرایش]زرتشت پس از این که مجبور به ترک وطن خود شد، پس از مدتی سرگردانی به سوی شرق و به سمت کشوری رفت که ویشتاسپ فرمانروای آن بود.[۱۵] جاماسب و هوتس، وزیر و همسر ویشتاسب پس از مدتی شیفتهٔ اصول اخلاقی زرتشت شدند و در برابر ویشتاسب جانب زرتشت را میگیرند تا سرانجام پس از آن که زرتشت توانست شرط ویشتاسب را برای پذیرش آیینش که همان مناظره با کاهنان بود به انجام رساند ویشتاسپ به دین زرتشت گروید. ویشتاسپ حامی و پشتیبان جدی دین زرتشت شد. کویویشتاسپ، حامی زرتشت، یک شخصیت با هیبت، پدر و بزرگ طایفهای متعددی بودهاست. این زرتشت است که عنوان کوی را به اول اسم ویشتاسب اضافه میکند که نشان دهندهٔ این است که ویشتاسب به آیین یکتاپرستی گرویدهاست.[۱۶][۱۷]
فرزندان کویویشتاسپ
[ویرایش]فرزندان کویویشتاسپ اوستایی، سپنتودات یا بنا بر روایات شاهنامهٔ فردوسی اسفندیار، و پشوتن هستند و دخترانش هومایا و واریذکنا که در شاهنامه به آفرید نامیده شدهاست.[۱۸][۱۹]
کویویشتاسپ در اوستا و شاهنامه
[ویرایش]شخصیت کویویشتاسپ در اوستا و متون پهلوی تفاوت بسیاری با شخصیت گشتاسپ در شاهنامه دارد. نام کویویشتاسپ بیش از سایر پادشاهان کیانی در قسمتهای گوناگون اوستا آمدهاست. نام او به معنی دارندهٔ اسب رمنده یا اسب گشودهاست. وی پادشاهی فرهمند، لغزش ناپذیر و نیرومند بوده که به سبب پشتیبانی از آیین زرتشت بازو و پناه دین خوانده شدهاست و همسر ویشتاسب اوستایی، هوتس از نژاد نوزریان است. در گاتها دربارهٔ او آمده که «زرتشت از درگاه اهورامزدا میخواهد که توفیق کامروایی و رسیدن به آرزوها را به کویویشتاسپ ارزانی دارد و برای خود نیز توفیق رواج بخشیدن به دین مزدا را میطلبد.» اما گشتاسپ شاهنامه، پادشاهی ترسو، بیتدبیر و دهن بین است و همسر گشتاسپ شاهنامه کتایون دختر قیصر روم است.[۲۰]
پانویس
[ویرایش]- ↑ علی یف، پادشاهی ماد، ۲۴.
- ↑ علی یف، پادشاهی ماد، ۲۴.
- ↑ علی یف، پادشاهی ماد، ۲۴.
- ↑ علی یف، اقرار (۱۳۸۸). پادشاهی ماد. تهران: ققنوس.
- ↑ علی یف، پادشاهی ماد، ۲۴.
- ↑ علی یف، پادشاهی ماد، ۲۴_۲۵.
- ↑ علی یف، اقرار (۱۳۸۸). پادشاهی ماد. تهران: ققنوس.
- ↑ رضایی، تاریخ ده هزار سالهٔ ایران، ۵۸.
- ↑ نام رضی، دانشنامهٔ ایران باستان، ۱۷۴۷.
- ↑ رضی، هاشم (۱۳۸۱). دانشنامهٔ ایران باستان. تهران.
- ↑ میر عابدینی، سید ابوطالب (۱۳۸۶). فرهنگ اساطیری _ حماسی ایران. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
- ↑ رضی، دانشنامه ب ایران باستان، ۱۷۳۷.
- ↑ رضایی، تاریخ ده هزار سالهٔ ایران، ۶۱–۶۲.
- ↑ رضایی، عبدالعطیم (۱۳۷۴). تاریخ ده هزار سالهٔ ایران. تهران: اقبال.
- ↑ دیاکونوف، تاریخ ماد، ۷۲.
- ↑ علی یف، پادشاهی ماد، ۲۴.
- ↑ علی یف، اقرار (۱۳۸۸). پادشاهی ماد. تهران: ققنوس.
- ↑ علی یف، پادشاهی ماد، ۵۰.
- ↑ علی یف، اقرار (۱۳۸۸). پادشاهی ماد. تهران: ققنوس.
- ↑ ستاری، رضا (۱۳۸۸). گشتاسب، هوتوس/ کتایون از اوستا تا شاهنامه. فصل نامهٔ پژوهشهای ادبی.
منابع
[ویرایش]- علی یف، اقرار (۱۳۸۸). پادشاهی ماد. تهران: ققنوس.
- رضایی، عبدالعطیم (۱۳۷۴). تاریخ ده هزار سالهٔ ایران. تهران: اقبال.
- رضی، هاشم (۱۳۸۱). دانشنامهٔ ایران باستان. تهران.
- میر عابدینی، سید ابوطالب (۱۳۸۶). فرهنگ اساطیری _ حماسی ایران. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
- دیاکونوف، ایگور میخایلوویچ (۱۳۴۵). تاریخ ماد. تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
- ستاری، رضا (۱۳۸۸). گشتاسب، هوتوس/ کتایون از اوستا تا شاهنامه. فصل نامهٔ پژوهشهای ادبی.