قرعه هشتم نبرد جنگ دوازدهرخ، میان زنگه شاورانو اوخواست افتاد[۱] که اوخواست در جنگ هرگز نمیکرد. هر دو رزمنده با عمود آهنین تا سهتیغ آفتاب بر سر هم کوفتند، تا اینکه از گرما و عطش نه خود یارای جنگ داشتند و نه اسبان توان حرکت داشتند. چون تشنگی چیره میگشت، هر دو راضی شدند کمی بیاسایند تا با توان بیشتر دوباره پیکار نمایند. پس از استراحتی کوتاه چون نیروی مجدد یافتند با نیزه وارد میدان شده گرد هم گشتند تا اینکه زنگه بر اوخواست چیره گشت نیزهای بر کمرگاه او زد که او با نعرهٔ شدید از اسب سرنگون شد. زنگه از اسب پیاده شد او را بر خاک تفتیده کشید بر زین گذاشت و خود نیز بر اسب خویش سوار بالای تپهٔ نشان آمد فریاد پیروز باد شاه پیروزگر (کیخسرو) سر داد: